تاثیر زخم مزمن بر سلامت روحی بیمار

وقتی صحبت از سلامتی می شود، معمولا مشکلاتی مثل سرطان، دیابت و بیماری قلبی_عروقی به ذهن خطور می کند. این مشکلات با توجه به خطرات زیادی که برای سلامت فرد ایجاد می کنند، به مراقبت های قابل توجهی هم نیاز دارند. اما در کنار همه این مشکلات، مشکل دیگری نیز وجود دارد که علیرغم تاثیر قابل توجهی که بر سلامت فرد می گذارد، اما زیاد به آن اهمیت داده نمی شود و آن هم “سلامت روحی” است. یکی از موارد ناشی از بیماری‌ها که تاثیر زیادی بر سلامت روحی فرد می‌گذارد، باقی ماندن انواع زخم مخصوصا زخم مزمن است. زخم مزمن دسته ای از زخم ها هستند که در بازه زمانی مورد انتظار و طبق فرایند معمول ترمیم زخم، درمان نمی شوند. نتیجه این موضوع یک مبارزه دائمی برای درمان آن شامل ضدعفونی کردن زخم یا توقف خونریزی زخم با  استفاده از پانسمان‌ها و… به طور مداوم خواهد بود. درمان یک زخم مزمن یه سادگی پانسمان کردن زخم نیست و می تواند مثل یک سربالایی بی انتها باشد. به همین دلیل است که زخم های مزمن، تاثیر قابل توجهی بر سلامت روحی فرد می گذارند – این زخم ها به شکلی هستند که انگار قرار نیست خوب بشوند و یا شبیه به زخم ایجاد شده ناشی از جراحی کیست مویی است که به خوبی بسته نشده باشد.

سلامت روحی چیست؟

یک تعریف ساده برای سلامت روحی، نبودن بیماری روحی است؛ اما در واقع باید گفت که سلامت روحی، شایستگی یک تعریف جامع تر از آنچه ارائه شد را دارد. می توان سلامت روحی را، به خصوص وقتی صحبت از مراقبت از زخم مزمن باشد، به تفاوت بین یک زندگی صرفا رضایتبخش و واقعا دوست داشتن آن است.

تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت روحی، “رفاه ذهنی، خودکارآمدی ادراک شده، استقلال، توانمندی، وابستگی بین نسلی و خود شکوفایی توانایی‌های فکری و عاطفی فرد و همچنین موارد دیگر” است. در نهایت باید گفت که رفاه و حال خوب ما به تحقق توانایی ها، مدیریت تنش های نرمال زندگی، داشتن یک کار مولد و ایفای نقش اجتماعی بستگی دارد.

بعلاوه سلامت روحی ما بر عملکردمان، درکمان از جهان، کارهایی که می کنیم و احساساتمان تاثیر می گذارد. از سوی دیگر می توان گفت که سلامت روحی بر نحوه برخوردمان با استرس ها، نقایص، شکست ها و حتی روابطمان تاثیر می گذارد. روی هم رفته، سلامت روحی تقریبا هر آنچیزی که به عنوان یک انسان حس می کنیم را تحت تاثیر قرار می دهد و اهمیت آن نیز به همین دلیل است.

فاکتورهای بسیار بر توان فرد بر حفظ سلامت روحی تاثیر می گذارد که از آن جمله می توان به هر مشکل بیولوژیکی که شاید داشته باشید، تجربیاتتان در طول زندگی، سوابق خانوادگی و حتی مشکلات پزشکی مثل زخم مزمن اشاره کرد.

تاثیر زخم مزمن بر سلامت روحی بیمار چیست؟

تاثیر زخم مزمن بر سلامت روحی بیمار چیست؟

وجود یک زخم مزمن می توان احتمال بروز بیماری روحی را افزایش دهد؛ برای مثال مشکلاتی مثل بیماری پارکینسون و سکته می تواند منجر به بروز تغییراتی در مغز و بروز نشانه های افسردگی شوند. افسردگی هم در میان افراد درگیر مشکلات مزمنی مثل سرطان، بیماری عروق کرونری، دیابت، الزایمر، ایدز، آرتریت روماتوئید، لوپوس و اپیلپسی شایع است.

زخم مزمن با استرس و تنش ناشی از مدیریت وضعیت زخم نیز همراه می شود. بعلاوه نشانه های وجود افسردگی و اضطراب در صورت وجود مشکلات پزشکی مزمن،  شکل شدیدتری به خود می گیرد. علاوه‌براین این زخم نوعی زخم باز محسوب میشود که نمیتوان با روش بخیه زدن زخم آن را بست و به  همین علت فرد به علت ظاهر ناخوشایند ناشی از این زخم دچار عدم اعتماد به نفس میشود و همین موضوع استرس وی را تشدید می‌کند.

چطور می‌توان با کنترل زخم مزمن، وضعیت سلامت روان را بهبود بخشید؟

فرایند بهبود زخم مزمن چهار مرحله دارد و حفظ سلامت روحی در طول این فرایند از اهمیت بالایی برخوردار است. اگرچه رایج ترین روشهای درمان بیماری های روحی شامل درمان شناختی-رفتاری (CBT)، مهارکننده انتخابی جذب سروتونین (SSRI) و در موارد شدید الکتروشوک درمانی (ECT) می شود، اما اعمال تغییر در سبک زندگی روزمره نیز می تواند به سلامت روحی کمک کند.

اجرای نکات زیر از سوی متخصصان توصیه شده است و همه آنها نیز در مورد بیماران مبتلا به زخم مزمن صادق است:

مثبت نگر باشید.

باید نادیده گرفتن افکارناخودآگاه برایتان آسان شود، چرا که این افکار در کنار هم تبدیل به افکار مخرب می شود. با نگاه به زندگی از دریچه منفی نگری، تنها به دنبال افکاری خواهید رفت که موید این افکار باشند. از طرف دیگر با ورود افکار مثبت، تفاسیر مثبتی نیز از حوادث زندگی خواهید داشت. برای مثال به جای گفتن “نمی توان درست انجامش دهم”، بگویید “ایندفعه نتوانستم انجامش دهم، اما باز هم تلاش می کنم.”

شاکر باشید و آن را یادداشت کنید.

مشخص است که احساس شکرگزاری، تاثیر قابل توجهی بر سلامت روحی فرد می گذارد. وقتی جنبه هایی از زندگیتان را پیدا کنید که ارزش شکرگزاری را داشته باشند، این موارد نه تنها در افکارتان بلکه در رفتارتان نیز نمود خواهد داشت – و به شکلی خواهد شد که به سلامت روحی فرد نیز کمک می کند. یک راه سریع برای شروع فرایند شکرگزاری، آنست که یک مجله از مواردی در زندگیتان بسازید که ارزش شکرگزاری داشته اند.

بر چیزهای تحت کنترلتان متمرکز شوید و در لحظه زندگی کنید.

خودخوری درباره آنچه در گذشته رخ داده یا فکر زیاد به آنچه قرار است در آینده رخ دهد، می تواند حسرت، افسردگی و اضطراب را برای فرد ایجاد کند. نمی توانیم تاثیری روی گذشته یا آینده بگذاریم، می توانیم لحظه بمانیم و تمرکز بر آنچه که می توانیم را انتخاب کنیم. راه ساده انجام آن هم توجه بیشتر به کارهای روزمره و افکار همراه آنها است.

فعالیتتان را بیشتر کنید.

ورزش کردن یکی از مشخص ترین جلوه های کنترل انسان بر فعالیت هایش است. در واقع در زمان ورزش به خودتان ثابت می کنید که علیرغم تمامی مشکلاتی که در زندگیتان وجود دارد، در حال انجام یک کار مثبت برای ذهن و بدنتان هستید. بعلاوه ورزش به ترشح هورمون هایی در بدن کمک می کند که چه به صورت آنی و چه در دراز مدت بر کاهش استرس و بهبود حال عمومی فرد تاثیر می گذارد. می توانید ورزشتان را به جلسات سی دقیقه ای تقسیم کنید، و یا فعالیتتان را به سمت انجام حرکاتی مثل بالا و پایین رفتن از پله، پیاده روی یا بازی با سگتان بکشانید.

یک رژیم غذایی خوب داشته باشید.

یک رژیم غذایی خوب داشته باشید.

آنچه که می خوریم، تامین کننده مواد مورد نیاز مغز برای داشتن یک عملکرد مناسب و بهبود حالمان است. با مصرف کربوهیدرات به افزایش سروتونین و نتیجتا افزایش شادی کمک می کنید، در حالیکه مصرف مواد غذایی سرشار از پروتئین به افزایش نورپینفرین، دوپامین و تایروزین کمک می کند و این مواد نیز نقش موثری در افزایش هوشیاری ایفا می کند. میوه ها و سبزیجات در بردارنده مواد مغذی مورد نیاز برای تمامی سلولهای بدن، از جمله سلولهای تعیین کننده حال روحی، است. در نهایت مواد غذایی شامل اسیدهای چرب غیراشباع امگا-3 (که در ماهی، آجیل و تخم کتان پیدا می شود) می تواند عملکرد شناختی و حالمان را بهتر کند.

با دیگران صحبت کنید.

وقتی احساسات روی هم تلنبار می شوند، موقعیتی برای بررسی مشکلات از نقطه نظرات مختلف و پیدا کردن یک راه حل خلاقانه باقی نمی ماند. بعلاوه ما اصولا توانایی های خودمان را دست کم می گیریم و همین هم باعث می شود که حس خوبی درباره خودمان نداشته باشیم. از طرف دیگر وقتی با کس دیگری صحبت می کنیم، می توانیم بیشتر به نکات مثبت موجود در دیگران (مثل باارزش بودن یا مورد اعتماد واقع شدن) دقت کنیم و کمتر به خودمان سخت بگیریم.

برای دیگران گامی برداریم.

کارهایی مثل تشکر یا کمک به دیگران، اثر مثبتی بر احساسمان نسبت به خودمان ایجاد می کند. بعلاوه کمک به دیگران می تواند باعث تزریق عزت نفس شده و شاید تا حدی به زندگیمان معنا بدهد.

سعی کنید آرام باشید.

گاهی اوقات وقتی همه چیز شما را تحت فشار قرار داده، شاید بهتر باشد یکم قدم عقب بیایید. کمی آرام تر بودن می تواند به شما در داشتن یک دید مناسب تر از وقایع کمک کند و در عین حال می توانید با آرامش به دنبال یک راهکار مثبت باشید. می توانید این کار را با تمرکز بر یک حس خوب، مانند کسی که دوستش دارید، یک تجربه لذتبخش یا چیزی که از داشتنش متشکر هستید، انجام دهید. یا می توانید کمی قدم بزنید، زمانی را در طبیعت بگذرانید و یا فقط چشمانتان را ببندید و خودتان را در یک جای آرام تصور کنید..

شب را برای یک استراحت خوب کنار بگذارید.

کم خوابی اثر مخربی بر حس و حال فرد می گذارد و متاسفانه خیلی از ماها با این مشکل مواجه هستیم. می توان با رعایت چند نکته در عادات روزمره مثل انتخاب یک ساعت مشخص در هر روز برای خوابیدن، عدم مصرف نوشیدنی های کافئین دار از چند ساعت قبل از خواب، بستن پرده ها قبل از خواب یا انجام یک سری فعالیت های آرامش بخش، کیفیت خواب را بهبود بخشید.

سلامت روحی یک مولفه قدرتمند برای لذت بردن از زندگی، دستیابی به حس تلاش برای یک هدف ارزشمند، استفاده از مهارت ها و شکوفایی استعدادها است. و اگرچه عمدتا از تاثیر بازدارنده مشکلات مزمن سلامتی در سلامت روحی صرفنظر می شود، اما می توانیم با بهره گیری از برخی عادات در روتین روزمره – برای مثال جایگزینی افکار منفی با مثبب، شکرگزاری، لذت بردن از حال، ورزش، یک رژیم غذایی مناسب، کمک به دیگران، خوشرویی، به گردش رفتن، خواب مناسب و … – حتی در سخت ترین شرایط نیز به مبارزه با بیماری های روحی بپردازیم.

نظرات کاربران